عزیز من!
پرسیدی که چه مزیتی متاخرین بر متقدمین دارا هستند؟ اگر منکر تکامل تدریجی باشی، هیچ مزیتی. اما هنر از یک نقطه حرکت کرده، این نقطه روزبهروز بزرگ شده و هستیی دیگری که بزرگتر است، فراهم آورده و اگر هر هستی را شامل فوایدی بدانی، بسیار رنگها و چیزها بر نقطهی اول خواهد افزود. این است بنیان کار. یکی راه میپیماید و در هر قدم به جایی ندیده میرسد و چیزی در مییابد.
در عالم هنر هم همین را باید نظر گرفت. هنر امروز بارها دقیقتر است. اما یک چیز نیست یا کم است و آن صداقت است و شکوه یک ایمان والاتر از هرچیز. و این یک عیب است.
حشو و زواید که هنر را پر کرده، باید غربال شود. در داستان هر داستاننویس، چقدر جملات و حرفهای زیادی هست. مثل اینکه تئاتر ادا میشود و این را بهتر نزدیک شدن به طبیعت میدانند. نیما یوشیج هم منکر نیست. اما باز میگویم چقدر حشو و زواید که ما را شیفته داشته است. میگویند باید شیفتهی این وضع بود، من باز میگویم چقدر فریب. اگر این دو عیب را از عالم هنر جدید دور کنی، خودت میروی به شمار مزیتهایی که متاخرین بر متقدمین دارا هستند.
هنر به مراتب دقیقتر شده اما مرمت لازم است. هنر همچنین به مراتب مرمت شده اما با معایب خود همراه است. زیرا اگر هنر کنونی را عاری از عیب بدانی، نسبت به آینده باز منکر تکامل شدهای و چون منکر تکامل شدهای باید نقصی هم در هنر قدیم نبینی. باید هیچگونه سنجش نباشد. هنر را یک حرکت انعکاسی و غریزی بدانی. همهی اینها را که گفتم در صورتیکه منکر تکامل نباشی هست و نیست. والسلام علی من اتبع الهدی.
از کتاب "دربارهی هنر و شعر و شاعری" – "نیما یوشیج"
به کوشش "سیروس طاهباز"
چاپ "موسسه انتشارات نگاه"
سال 1385
No comments:
Post a Comment