عزیزم
پیش از این نوشتم، باز مینویسم، چرا مثل دوست من تعجب میکنید
چگونه مردم نقال میشوند! در صورتی که شما این کارهاید اما دارید خودتان را میکاوید
که آیا ممکن است به خطا رفته باشید؟ از این حیث گاهی بد نیست، ولی نه همیشه. آیا
عشق به حوادث، عشق به بیان فکر عمیقی نیست که سابقن در غزلیات خودتان با آن سر و
کار داشتید؟ این افسانه دوستی (میتمانی)، میل به حکایت کردن، میل به حکایت شدن،
ناشی از زندگی است و باشد که هیچوقت جدا نشود.
اگر این کار را بکنید، به جای حرفهای آنها، به جای هر
واقعه، خودتان هستید با عشق خودتان، و اگر این نباشد چیزی نخواهد بود. در این خصوص
زیاد کار کنید. زیاد بنویسید. یک روز درخواهید یافت که نوشتن داستان، شما را درمان
میکند و آرامش میبخشد، همانطور که ساختن غزل، جز آنکه در هر کدام از این دو صنف
به مطالب خاصی برمیخورید، به حرفهایی که نه در داستانهای شما میگنجد و نه در
اشعار عاشقانهی شما.
No comments:
Post a Comment