عزیزم !
قطعهی "لبخند" شما را خواندم. این قطعه مثل
اطفال که قایم شدنک میکنند، در میان کاغذپارههای من گم بود و همین که آن را پیدا
کردم از خنده داشت میترکید! حقیقتن هم قطعهی شما این خوشحالی را به خواننده میدهد.
عیبی که دارد این است که بهتر میتوانستید آن را خندان ساخته باشید. علت این نقیصه،
که ترمیمپذیر بود، این است که بسیاری از کلمات آن مال شما نیستند و مال حافظ
معروف است. اگر بخواهید منزلت آن اعجوبه را در هنرش پایین بیاورید، این است که
بگویید ایدهی تازه نداشته، پی تلفیق کلمات تازه نرفته است.
در صورتی که درست به عکس است. او و نظامی از آنهایی هستند
که در اصطلاحات موجوده، مصالح کار را تکمیل کردهاند. اصطلاحات موجوده مال فنون و
علوم بود و شاعر، رویای خود را داشت و خودش میبایست پیدا کند. شما پیداکردههای
غزلسرای نامی را به کار بردهاید و حال آنکه معانی شما با معانی او تفاوت دارد.
زیرا طرز دید و مشاهده تفاوت دارد. کلمهی "دوست" و "خلوتی" از
آن قبیل هستند.
من باز به شما توصیه میکنم ازین کار خیلی پرهیز کنید تا
یافتن و کاوش برای شما عادت شود و قوت بگیرد. آنوقت خواهید دید، هر انسانی در تن
خود زندگی میکند. همچنین هر بیننده در دید و در رویای خود کلماتی میخواهد، به
این دلیل که سادهلوحها دارند قانع نشوید که زبان، زبان است. زبان همه، زبان است؛
اما زبان شاعر، زبانِ شاعر است.
اگر به قطعهی "کرجیبان" من مراجعه کنید، من
همین اشتباه را کردهام در این مصراع:
پس باز به بیمار غمش دست نهد.
کلمهی "بیمار غم" و امثال آن وقتی که جمع شدند،
عیبی که دارد این است که آدم در حین خواندن، متصل میبیند که اشعار و طرز تفکرات
دیگری سایه میزند. اگر بخواهید نگذارید که این سایه از اثر شما بکاهد، باید
نگذارید فکر شما به دنبال یافتههای دیگران برود. یافتهعای دیگران را در فرم و
طرز کار و استیل، در صورتی که لازم باشد، باید یافت نه در طرز دید و مشاهده.
اگر میخواهید حاضر و آمادهی دیگران را بردارید، چرا میگویید
و چرا فکر میکنید؟ اگر فکر آنها خوب بیان شده چرا فکر نمیکنید برای این است که
کلمات خود را خود به دست آوردهاند. بروید به دنبال کار خودتان. شما وقتی در هنر
زبردست خواهید بود که خوب از عهدهی این کار برآمده باشید.
به جز این، قطعهی شما نقیصهای ندارد. به جز این هم توقع
از من نداشته باشید.
No comments:
Post a Comment