Friday, September 13, 2013

حرفهای همسایه/ 129

عزیزم! 

معنی که عوض شد چرا باید لفظ هم عوض شود؟
موضوع، علایم و آثاری دارد و با لفظ شناخته می‌شود. با الفاظ معین، معنی معینی هست و الفاظ مال معنی هستند نه مال حرف‌ها. مثل میخی که به دیوار اطاقم کوبیده‌ام و به آن تفنگم را آویزان کرده‌ام که جلوی چشمم باشد. در این صورت هر معنی معین، لفظی میعن هم دارد. به علاوه هر موضوع تازه، شکل تازه.
من این را برای شما خواهم گفت چرا شعرهای جدیدتر شکل‌بندی شدند و چرا سلیقه‌های خشک - مثلن جنون قافیه، یا بی‌اثر گذاشتن آن - در بیشتر نمونه‌های شکل‌بندی جدید دنیایی فراهم آمد؟
اگر همه این تغییرها را شما قبول کردید، خیلی احمقانه است که بگویید "پس وزن و قافیه‌ی عزیزم را نگاه می‌دارم". عزیزتر از آن دو تا آیا فکر و احساسات شما نیست؟
همسایه!
آیا شما ارتباط را عزیزتر می‌دارید یا عادت قرینه‌طلبی مردم را؟ مردم را که مثل گوسفند می‌روند و خودشان نمی‌دانند کجا و برای چه...
این بود بیانات به صورت ظاهر ساده‌ی من، ولی جواب چرا را همانطور که گفتم، برای شما خواهم نوشت.


1324

No comments: