عزیز من!
رفیق همسایهی شما بسیار ساده است. در قطعه شعر اخیر، کوهها
مانند پهلوانان عبوس را از "شیطان" لرمانتف قرض گرفته، از همین منظومه.
اما کلمات به خودی خود، کار صورت بده نیستند. نباید فریب
خورد. اثری که ما مییابیم در ترکیب است یا موجد اثری که در ترکیب داده است. باید
دانست این مفردات را در کجا و چطور و برای چه به کار میبریم و من باز همان
"طرز کار" را به شما گوشزد میکنم.
شعر ما مثل موسیقی ما، بسیار درونی و معنوی است. با حالت
درونی وفق پیدا میکند. شما شاعری پیدا نمیکنید در میان شعرای ما که چیزی مساوی
با آنکه در بیرون میبیند برای خواننده تهیه کند. با تشبیهات منوچهری خودتان را
گول نزنید. برابر داشتن خوانندهی اشعار با حرفی که ما در برابر آنیم عمده نکته این است
که در شعر ما نبوده و جوانهای ما که به دنبال چیزهای تازه میروند، متوجه این
نکته نیستند.
همسایه میگوید اول توجهی که باید در ادبیات ما بشود، برای
عوض کردن همه چیز، نسبت طرز کار است.
اگر برداشت این رفیق همسایهی شما بی جان و از اثر افتاده
است، علتش این است. شما بیمضایقه این فوت کاسهگری را به او بفرمایید و از قول من
به او بگویید عیب اول شما این است.
مهر ماه 1324
No comments:
Post a Comment