عزیزم!
همسایه میگوید "شعر نباید شنونده را در فهمیدن معنیی آن، معطل کند." یقین کنید دوست عزیز من، قدیمترین حرفی که من در زندگانیی شاعری خود شنیدهام، این است. مثل اینکه در گهواره زیر گوش من تلقین میشد.
یکی از شعرای فرانسه، که درست در نظرم نیست (و شاید بوالو در "آر پوئهتیک") میگوید: "آسان، مشکل". یعنی آسان فهمیده شود، ولی ساختن این آسان، مشکل باشد. یعنی هرکس نتواند. اگر شما "با خون" گورکی را خوانده باشید، میدانید مقصود از "آسان، مشکل" چه چیز خواهد بود. اما این هنریست. در پیش قدما من نمیتوانم این را هنر بدانم. سراسر اشعار بدوی در تاریخ ادبیات دنیا همین حال را دارد. آثار دورههای رئالیستی (شعرهای خالی از عمق و خیال و حس دقیق) سراسر آسان فهمیده میشوند. اما از من چیزی را که باید بشنوید – مشکلآسان - یعنی مشکل فهمیده شود و آسان گفته شده باشد. شعر و موسیقی و نقاشی در دورهی ما به این مرحلهی باریک و عمیق رسیدهاند. پابهپای همهچیز، همهچیز تکامل پیدا کرد. نمیتوان منکر بود، امروز شعر آسان، شعر هومر، فردوسی و بوستان سعدیست. دیروز شعر مشکل بود. اساس شعر هندی در ادبیات ما نمونهی آن اشکال است یعنی شعر مرحلهای از تکامل خود را پیمود. امروز شعر، و فرق ندارد هنر، برای خواص است (در مرحلهی اعلای خود) این قسم هنر مشکل است. پیش از انس و عادت به طرز کار، برای عموم مردم و برای کسانی تنبل که نمیخواهند به خود زحمت فعالیت دماغی بدهند، فهم این قبیل اشعار مشکل است. اما فهم این نکته آسان است که تکامل ذوق و فکر انسانی را، احمقانه است انکار کردن.
این بود آنچه من در این خصوص میدانستم. شعر امروز از حیث عمق و موشکافی معتبر شده است. معالوصف، اگر شما برای عوام کاری بکنید که این هنر را انکار نمیکنند و به جای خود ارزشی دارد، اما اگر منکر این مرحلهی عالی باشید به فکر و ذوق شما کسی ارزش نمیدهد.
فقط چیزی هم که میتوانستم بر موضوع این نامه علاوه کنم این نکتهی اخیر است. والسلام علی من اتبع الهدی. راه راست را ذوق شما به شما میفهماند. هیچ کاری برخلاف آن نکنید - ولو غلط - زیرا این غلط، طبیعیست.
آذر 1323
از کتاب "دربارهی هنر و شعر و شاعری" – "نیما یوشیج"
به کوشش "سیروس طاهباز"
چاپ "موسسه انتشارات نگاه"
سال 1385
No comments:
Post a Comment