عزیزم!
شاعر بودن، خواستن در توانستن و توانستن در خواستن است. این هردو خاصیت را باید زندگیی او به او داده باشد. به عبارت دیگر میگویم: بتواند بخواهد و بخواهد که بتواند. اولی با خود اوست و دومی که خواستن تواناییی خود اوست و باید به خود تلقین کند هزار مرتبه بیانگیزد هوش خود را و ذوق خود را، هنگامیکه در آثار دیگران نظر دارد. اگر این نباشد در پوست خود فرورفته، خودی بسیار خطرناک در او وجود پیدا می کند که در راه کمال و هنر خود کور میماند. هیچکس را چنانکه هست نمیشناسند. مقصود من این نیست که خوبی را بشناسد بلکه خوب و بد، هر سلیقه و ذوق مخالف خود را باید بتواند تمیز دهد و لطف کار هرکس را در سبکی که دارد بفهمد. حرفهایی که میزنند - بیخود گفتهاند: آنها قدیمی شده، اینها کهنه شده است، در این اشعار چیزی یافت نمیشود - هرکدام بهجا و بیجا است. بهجا است زیرا که با طبیعت او وفق نمیدهد و نابجا برای اینکه باید معتقد باشد که طبایع دیگر نیز هست و او از آنها به وجود آمده. هیچ بد و خوبی نیست که در ساختمان او دست نداشته است. شما فرض کنید اگر دیوان "فرخی" و "عنصری" را می خوانید که سراسر لفظ است و از حیث صنعت نسبت به "نظامی" خیلی ابتداییست، هرکدام از اینها زیبایی خود را دارا هستند و نمیشود انکار کرد. درصورتیکه شما به این درک برسید چهبساکه بهره مییابید. و تغییر نظر چهبساکه ممکن است بزرگتر راهی را بگشاید و در قدرت خالقهی شما تاثیر داشته باشد. من دیوان "جمالالدین" را زیاد میخوانم و "خاقانی" را دوست دارم، و هیچوقت نمیسنجم که به اندازهی "حافظ" مملو از معانی هست یا نه. همینطور اگر همهی شاهنامه را بخوانم، استادیی "نظامی" را در نظر نمیآورم. و اگر تغزلات ساده - مملو از عاشقیهای عادیی "سعدی" را میخوانم، فکر نمیکنم عشق "حافظ" چقدر شاعرانه است و او زمینهی چگونه نظامیست که فهمیده می شود ولی به زبان نمیآید. زیرا وقت هست که شما در صنعت نگاه میکنید و بهای هرچیز علیحده است. هرچیز را باید در حد خود بتوانید بشناسید. من به قدری میتوانم خود را فرود بیاورم که از یک ترانهی روستایی همانقدر کیف ببرم که یک نفر روستایی با ذوق و احساسات سادهی خود کیف میبرد.
از اینجاست که خواهید دید سرچشمههای ذوق بشری چقدر وسیع و متفاوت است و چه مملو از اسرار خود و چقدر بزرگترها مدیون کوچکترها هستند و این شخصیتهای اینقدر تعریفی و سربلند با چه شخصیتهای آنقدر گمنام و ناچیز سروکار دارند.
از کتاب "دربارهی هنر و شعر و شاعری" – "نیما یوشیج"
به کوشش "سیروس طاهباز"
چاپ "موسسه انتشارات نگاه"
سال 1385
No comments:
Post a Comment