همسایه!
چرا در خصوص حرف او فکر میکنید؟ به شما گفته بودم حرفها را باید شنید، مثل اینکه آدم صداهای مختلف را هنگامیکه راه میرود، میشنود. بازگوییی این حرف هم خطرناک است و ممکن است نکبت بار بیاورد. خود او هم در سر حرف خود نخواهد ایستاد که: "اگر حس و دردی باشد به هر زبان میشود بیان کرد، و راه بهتر ندارد". قسمتی از این عقیده درست است. تا چیزی نباشد چیزی بر آن علاوه نمیشود؛ اما تکنیک میخواهد. و خود او هنگامیکه به طرف آن نمیرود، به طرف این عقیده میرود و خود این رفتاریست برای پیدا کردن راه، و روزی را خواهید دید که به شما دارد میگوید چقدر با هم تفاوت دارید.
درواقع جز این نیست که امروز، کار نتیجهی تحقیق است نه نفس کشیدن و بازو تکان دادن و زور زدن. هرچیز با نظم و قاعده پیوستگی دارد. اگر این نباشد کاری که میکنید و هر قدر انقلاب در آن نشان میدهید، تکامل نیست، تنزل است. همین دو اصل مسلم است که انقلاب و اغتشاش را با هم تفکیک میکند. اولی از کمال پیدا شده است و دومی از تنزل.
در ضمن کار همهی اینها را مییابید و محتاج به سفارش من نیست. به هر اندازه که بهتر بیابید به همان اندازه تکنیک خود را صاف و نرم و کامل کردهاید. باقی را منتظرم خود شما بر فکر من علاوه کنید.
تهران 21 تیر 1323
از کتاب "دربارهی هنر و شعر و شاعری" – "نیما یوشیج"
به کوشش "سیروس طاهباز"
چاپ "موسسه انتشارات نگاه"
سال 1385
No comments:
Post a Comment