Monday, June 18, 2012

حرفهای همسایه / 44

عزیز من !


رنج و اندوه من زیاد است. من روزبه‌روز فرسوده‌تر می‌شوم. گمان نکنم فرصت برای نوشتن آن حرفها پیدا شود. این است که باز اشاره‌ای می‌کنم:
قافیه مال مطلب است. زنگ مطلب است. مطلب که جدا شد، قافیه جداست. در دو مطلب اگر دو کلمه قافیه شد، یقین می‌دانم مثل من زشت خواهی دانست. قدما این را قافیه می‌دانسته‌اند ولی قبول این مطلب بی‌ذوقی است برای ما که با طبیعت کلام دست بهم می‌دهیم. هرجاکه مطلبی‌ست در پایان آن، قافیه است. لازم نیست قافیه در حرف "روی" متفق باشد، دو کلمه از حیث وزن و حروف متفاوت گاهی اثر قافیه را به هم می‌دهند. فراموش نکنید وقتی که مطالب تکه‌تکه و در جملات کوتاه کوتاه است، اشعار شما حتمن باید قافیه نداشته باشد. همین نداشتن، عین داشتن است و در گوش من لذت بیشتری می‌دهد.
حال می‌بینید که قواعدی را چطور در صفحه کوچکی جا می‌دهد؟ همسایه استادکار حرفهای عجیبی‌ست.


                                                                                      تیرماه 1325



از "درباره هنر شعروشاعری"
به کوشش سیروس طاهباز
نشر نگاه
 

No comments: