عزیزم!
کم جراتی همسایه در آزاد ساختن شعر، علتش این است که زیاد خود-دوست است. آدم که
اینطور شد، هدف نزدیک میخواهد که زود برسد و سری در میان سرها بالا ببرد! این است
که پابهپای مردم میآید.
اما اینکه میگویند شعرهای من قافیه ندارند. من "جمیل زهاوی"[*] نشدهام.
شعر بیقافیه، آدم بیاستخوان است. قافیه این است که من به شعر میدهم و به نظر میآید
که قافیه ندارد، نه اینکه قدما در آوردهاند. کار قدما کاریست بچگانه، بسیار آسان
است. عزیز من، قافیهبندی آنطور که من میدانم و "زنگ مطلب" آن را اسم
میگذارم، بسیار بسیار مشکل است و بسیار بسیار لطیف و ذوق میخواهد.
ممکن است کمی سرسری رفتن، همه را بهم بزند. وقتی که دو مصرع آخرشان یکی نیست،
به نسبت با مصراعهای بعد، عین قافیه است. قافیه از این بهتر نمیشود. اگر عمری
باشد و "مقدمه"ام را نوشتم، همه این حرفها به جای خود معلوم خواهد شد.
از "درباره هنر و شعر و شاعری"
به کوشش سیروس طاهباز
انتشارات نگاه
[*] جمیل (صدقی) زهاوی (1863-1936)- شاعر و فیلسوف عراقیست.
نسب او کرد، به شهر زهاو (ذهاب؟) میرسد. پدرش از مفتیهای بغداد بوده که شعر به
فارسی هم مینوشت. جمیل در بغداد زاده شد، ابتدا در عراق بعدتر در استانبول عثمانی تحصیل
کرد. در دارالفنون استانبول فلسفه اسلامی درس داد، در دانشکده هنر، ادبیات. به
عراق بازگشت در دانشگاه بغداد مدرس حقوق شد. سوسیالیست بود و برای حق تحصیل و
برابری حقوق زن تلاش بسیار کرد و پس از استقلال عراق، دو بار به نمایندگی پارلمان (مجلس اعیان)
انتخاب شد. در روزنامههای عربی، در مصر و لبنان نیز مینوشت و از پیشروان شعر
مدرن عربی شناخته شد. او علاوه بر عربی و کردی، ترکی و فارسی هم میدانست و
رباعیات خیام را ترجمه و منتشر کرد. در سال 1934 در کنگره بزرگداشت هزاره شاهنامه
فردوسی در ایران حاضر شد.
زهاوی همنسل شاعران انقلابی و مشروطهخواهی چون ایرج
میرزا، عارف قزوینی، ابوالقاسم لاهوتی و فرخی یزدی بود. در ابتدا در غالب
وزن و عروض کلاسیک عربی نوشت. اما زهاوی شعر "آزاد" هم سرود، از روش
کلاسیک (وزن و قافیه) به رسم نگاه انتقادی و مدرنش، رمید و مضامین اجتماعی را جای
تغزل و گونههای قدیم دیگر نشاند. آنچه نیما به آن اشاره دارد گویا چنین است که
چون زهاوی، به عکس نیما، به موسیقی (طبیعی) کلام، آنطور که نظر نیما بوده اعتنا
نداشته، کار آن دو اگرچه شباهت دارد اما همان نیست (به نظر میرسد آنچه نیما از
"ساختمان" توقع میکرد با روش و توجه زهاوی تفاوت دارد. با این همه من
سواد عربی چندانی ندارم و اینکه مقایسه تطبیقی این دو مجال مفصل دیگر میطلبد).
شعر بلند "انقلاب در جهنم، ثورة فيالجحیم" از اشعار خواندنی زهاویست به طرز تازهاش.
No comments:
Post a Comment