عزیز من!
شاعر غنی میشود و از دستتنگی بیرون میآید با داشتن مصالح کار. غیر از مصالح
معنوی – که خلقت شده دماغ اوست در آن زندگانی که او راست – مصالح لفظی دست و بال
او را باز میکند. این حرف را قبول بکنید. فقط باید این مصالح را از زبان
"آرگو" گرفت، چه بسیار کلمات که در آن پیدا میکنید اما به کار سبک
فاخر، که مال کار عالی شاعر است، و سبک متوسط، که کار عادی اوست، نمیخورد؛ بلکه
مصالحیست که فقط در سبکی نازل برای تهیه اشعار به فهم پاییندستها به کار میرود
(تئاتر به خصوص و در نثر بیشتر). در این صورت باید در بین هزاران کلمات آرکائیک،
که کهنه شدهاند، کلمات ملایم و مانوس به سبک خود را به دست بیاورید. این است که
به شما توصیه میکنم از مطالعه دقیق در اشعار قدما غفلت نداشته باشید: در اشعار
بجویید و یک فرهنگ دم دستی برای خودتان تهیه کنید. موضوع را که در نظر دارید به آن
مراجعه کنید و مصالح تازه را برای کار خودتان بردارید. مکرر که این کار را اینطور
انجام دادید کمکم کلمات از بین رفته ذهن شما شده، یک وقت میبینید چه قوتی یافتهاید
برای نوشتن اشعار. زیرا مصالح از همهجور فراهم داشتهاید. اما یک چیز دیگر هست،
باید معنیهای شما خودشان در جستجوی قالب خود بر بیایند. شاعری که فکر تازه دارد،
تلفیقات تازه هم دارد. در حافظ و نظامی و بعد در سبک هندی این توانگری را به خوبی
میبینید. پس از این کار، سمبولیسم اشعار شما تقاضای کلمات دیگر میکند، مثلن
استعمال صفت به جای اسم، باز به ثروت شما از حیث مصالح افزوده است. جستجو در کلمات
دهاتیها، اسم چیزها (درختها، گیاهها، حیوانها) هر کدام نعمتیست. نترسید از
استعمال آنها. خیال نکنید قواعد مسلم زبان در زبان رسمی پایتخت است. زور استعمال،
این قواعد را بوجود آورده است. مثلن به جای "سر خورد"، "سر
گرفت" و به جای "چیزی را از جا برداشت"، "چیزی را از جا
گرفت" را با کمال اطمینان استعمال کنید. یک توانگری بیشتر آنوقت برای شما
پیدا میشود که خودتان تسلط پیدا کرده کلمات را برای دفعه اول برای مفهوم خود
استعمال میکنید. اما این پس از طی همه مراحل است. اول باید همانطور که گفتم، در
آرگو و آرکاییک، مشغول تفحص باشید. هر قدر این تفحص باشد کم است. وقت و بیوقت
نصیحت مرا فراموش نکنید.
دیماه
1324
No comments:
Post a Comment