Friday, June 29, 2012

حرفهای همسایه / 55


عزیزم !


از ترجمه‌های منظوم این دوره حرف می‌زنید. من مطمئن هستم شخص شما که ذوق و شوق کافی دارید به این کار ناشایستهِ شبیه به کار دیگران، دست نمی‌زنید. اما اگر می‌خواهید من طرحی را در آن خصوص به شما می‌دهم:
صفات نظم کلاسیک را در نظر بگیرید از حیث کلمات، طرز تلفیق عبارات، طرز بیان و میل مفرط به ایجاز که در آن هست.
زمان ما با آن زبان تفاوت ندارد، عمده چگونگی کار با مصالح است و کلمات، که شاخص زبان است، در این میان واسطه است. باید در این واسطه سنجید پس از آن دوره‌های متفاوت را تشخیص داد که مثلن در دوره رمانتیک‌ها صفات نظم رمانتیک و مابعد آن چه بوده است.
با این تمهید، مقدمه کافی برای مبحث شما به دست می‌آید و با آن می‌توانید نابجایی موضوع‌های رمانتیک را که این بچه‌های خام و دست نه به کار، بی‌ تخصص و مطالعه وارد آن می‌شوند، ثابت کنید.
من خیلی افسوس می‌خورم از ترجمه‌های نظم پوشکین مثلن. هرچه به زبان ما در آمده است فاسد و ناقص و لوس و خنک و زننده است. چون با زبان و کلمات و طرز کار خود ساخته نشده است و موضوع را از اثر انداخته است. برای آدم با ذوق و تجسس کرده، ترجمه آن اشعار با این وضع یک جنایت ادبی‌ست.
حاصل این است که باید هر معنی را به لباس خود داد. وقتی که معنی عوض شد، کلمه، طرز عبارت و فرم و همه‌چیز عوض می‌شود. به عبارت آخری طریق مطلوب این است و روزی این سرزمین به آن می‌رسد.
و باز افسوس می‌خورم به این وضع. البته شما به نکات لازم کار، با همین چند اشاره، ملتفت شده‌اید.


      مهرماه 1328

No comments: