عزیز من !
در راه فکر میکردم چقدر مختصرتر میتوانم به شما جواب بدهم. چون میخواهید
آنها را به صورت کتابی چاپ کنید و خرج شما زیاد میشود. پس چرا از هر چیز ساده و
پیش پا افتاده میپرسید و چرا تکرار میکنید؟
برای "توارد"[1] در علم بدیع داد سخن دادهاند. من فقط اضافه میکنم
در این هم زیاد دقت به خرج دادهاید. اگر مرکوبم به رقص نیفتد در همین خانهِ زین
که نشستهام و به طرف درههای سبز و خرم میروم، به شما جواب میدهم.
بسیاری فکرها متعارفی و همهدانیست. مثلن "هر چیز فانی است"، اگر
دو نفر شاعر هر دو این را گفتهاند، توارد نشده است. اهل تتبع بیجهت وقتشان را به
مصرف این میرسانند که کدام شاعر از کدام شاعر گرفته است.
میگویند هیچ چیز تازه نیست. اما باید دید که هر مطلب تازه است و چون با هنر
میآمیزد کدام مرد هنر آن را روشنتر و بهتر بیان کرده است. چشم به معنی توارد
نباید داشت. توارد در خصوص مطالبی صدق پیدا میکند که در آن امعان نظری شده و شعرا
شکل مخصوصی به آنها دادهاند. مثلن مساله فنا در موضوع کوزههای خیام. کوزهساز
همان خود خیام است. اما در بسیاری چیزهای دیگر، تواردی به معنی صحیح و اصلی در کار
نیست. چون شما آن را با "معری"[2] میخواهید بسنجید، دقت در این امر
برای شما لازم است. مسایل متعارفی را کنار بگذارید که با طرز زندگی مردم چسبیده
است. طرز معین زندگی، فکری معین دارد و سلیقه و ذوقی معین. باز تکرار میکنم در
مطالبی که نظریست و فکری به خرج رفته، توارد معنی دارد و بس.
[1] توارد - به اصطلاح
شعرا، واقع شدن مصراع یا بیت از طبع دو شاعر بی اطلاع یکدیگر (غیاث اللغات). گذشتن
مضمون یا تعبیری در خاطر شاعری مثل آنچه در ذهن شاعری دیگر گذرد به غیر اخذ و سرقت
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
[2] معری
(ابوالعلاء، 973 - 1057 م.) – شاعر سوری متولد معره نعمان به نزدیکی حلب.
"لزومیات" دیوان اوست. ابوالعلا نیم قرن پیش از خیام زیسته و مضامین
مشابه در شعر او و شعر خیام، در میان پژوهشگران این گمان را پدید آورده که مگر
خیام، از جهانبینی و اندیشه معری تاثیر پذیرفته باشد. مرگاندیشی (اشاره نیما به "همهچیز فانی است" به سبب این مضمون در اشعار معری و خیام است)، پوچ انگاشتن
زندگی و شکاکیت در اشعار این هر دو از مضامین اصلیست که آن گمانه را قوت بخشیده
با این حال محقق مصری، طه حسین، با اذعان به این تشابه، در نهایت وجه اختلافی
اساسی در اندیشه این دو را متذکر میشود که معری به خلاف خیام که به دم غنیمت
شمردن یادآور است، به آخرت و توشه گرفتن برای آن اصرار دارد. اما بدون شک این اختلاف
در چارهجویی، دو زمینه و نگاه متضاد را در پی ریخته که خیام را در جای شاعر و متفکر
دینگریز مینشاند و از معری شاعری دیندار و عاقبتاندیش میسازد.
No comments:
Post a Comment