Wednesday, October 3, 2012

به بهمن محصص / خرداد 1334



24 خرداد 1334
تجریش
به بهمن محصص


نقاشباشی و دوست عزیز من


کاغذهای مفصل برای شما نوشته بودم. یقین دارم به شما نرسیده است. بعدها مسوده برداشته مخصوصن خودم به پستخانه می‌روم برای شما می‌فرستم که یادگاری باشد. البته بعد از تابستان و بازگشت از یوش. ولی از دستخطهای مبارک آن استاد گرامی چه چیز دستگیر شما می‌شود جز آن چیزهایی که از زندگی تلخ و نامبارک او آب می‌خورد. حقیقتن هرگز خیال نمی‌کردم می‌توانم تا این اندازه سخت‌جان باشم. اگر این سخت‌جانی عیبی جلوه نکند گمان نمی‌برم چندان هم در عداد محسناتی دربیاید. یک نوع کرختی و عادت در نتیجهِ قبول صدمات زیاد است.
من چندان با فکرم آمیخته شده‌ام که خودم را گم کرده‌ام. تنگنای زندگی به من فرصت پاکنویس کردن شعر هم نمی‌دهد. حتا یک جواب نامه نوشتن را و فرصت نمی‌دهد که اقلن به راحتی جان بکنم. شاید به راحتی جان کندن هم پول می‌خواهد و همین است که می‌گویند "برای پسین روز چیزی بنه". من که هیچ چیز ننهاده‌ام و نباید نهاده باشم نباید متوقع هم باشم. باید فکر کنم مرده‌هایی هستند که نعش آنها به روی زمین مانده و پول خرید گورشان را ندارند. در عین حال زنده‌هایی هم هستند که منزل و ماوای آنها معلوم نیست و مرده‌هایی که برای آنها قبر و بارگاه متعالی ساخته‌اند. ولی می‌گویند باید شکر کرد و کمتر بندگانی مثل آل داوود این شکر را به جا آوردند. من هم همین کار را می‌کنم. در صورتی که صبر و حوصله را به حساب شکر بگیرند کمتر بنده‌ای هم بوده است که به اندازهِ من بار این عبادت عاجزانه را به دوش کشیده باشد.
اگر من در زندگی عادی خود ناراحت هستم در زندگی فکری خودم هم روی راحتی را نمی‌بینم. همه چیز را با هم ارتباط داده‌اند. زیرا اگر از قاعدهِ اخلاقی خود هیچوقت تجاوز نکرده‌ام در قاعدهِ شعر گویی خود متجاوز قلمداد می‌شوم. علت همه این لطمات را خود من باید بدانم. خوب بودن و سودمند بودن بلایی‌ست. دوست عزیز من، سر این رشته را بگیرید، ببینید به کجا می‌رسد. همین که از نظر کار و تمیز کار با دیگران فاصله گرفتید، گوش شما به صداهای وحشتناک باشد که از گلوی هیچ حیوانی به در نمی‌آید. داد می‌زنند که چرا شما به آنجا رسیده‌اید.
فعلن به همین چند سطر اکتفا می‌کنم. شاید تا رفتن به یوش باز برای شما کاغذ بنویسم. سر رشتهِ گله و شکایت از روزگار را دوباره با هم به دست بیاوریم.


دوست شما
نیما یوشیج

No comments: