عزیز من!
قطعهی "صبح بیدار" شما را خواندم. خیلی چیزها از همسایهی شما در
آن بود که به شما گوشزد میکنم:
خط مشی او، گرتهی کار او، و به طور وضوح شکل درآمدها و پایانبندیهای او که
چطور با آسانی یک قطعهی شعری را پایان میدهد. در عین حال که طرز اجرای وزن و طرز
کار او در ذوق شما گوارا بوده و از پی آن رفتهاید، مفرداتی که خاص شعرهای خود او
و معلوم است که مال زندگی اوست – و گاهی خود ترکیبهای او – به شعر شما سر و صورت
دادهاند. البته با مصالح حاضر و آماده کار کردن آسان است. راه شما را دیگری هموار کرده، شما میتوانید به آسانی
بروید. ولی چرا به رفیق همسایهی خودتان که اخیرن قطعهی "عصیان" را
ساخت نگاه نمیکنید؟
بگذارید بیشتر به مشکلی برخورد کرده شخصیت شما هم برای نمو خود راهی داشته
باشد. برای این منظور فقط کاویدن در خودتان لازم است. همینکه دقیق شدید میبینید
همیشه مشکلی در هنر هست. آسان آن است که بوده است و میبینید خیلی به تدریج و تانی
و مدارا با طبع باید کار کرد. مثل کسی که در تاریکی جاده میترسد و به حال ترس جلو
میرود. آنچه را که در شما ذخیره ساختهاند به وسیلهی کاوش شما به دست شما میآید،
اگر این بها نباشد، آن کالا هم نیست. عادت کنید که خودتان بیابید و با یافتههای
خودتان انس بگیرید. اساسن اینکه شما از همسایهی خودتان پیروی میکنید خرسندیای
برای دل او نیست.
خرسندی او فقط در این است که شما به حاشیهنشینها و آن همه وازدهها که شما
را بیگانه میبینند گوش نداده و به راه مناسبتر افتادهاید. اما آیندهی هنر شما،
که خواب کمال و جمال آن را – به مانند فرمانداری که به تخت نشسته – میبینید مرهون
خواستن شماست که تا چه اندازه بخواهید و علاوه بر آن بکاوید و زندگی شما را برای
آن تجهیز کرده باشد. هرکس ذخیرهی جداگانهایست. آن با اهمیتی که هست خود شمایید.
طعن و ملامت کسی را به گوش نگیرید. زودزود و سفارشی ننویسید. شما ماشین نیستید. میخواهید
که به شما هنرمند بگویند. برداشت مطلب برای هنرمند کفایت کار را نمیکند و از روی
سفارش مزه نمیگیرد اگر خود شما برای آنچه که میخواهید ساخته نشده و مزهی بی
انقطاع کار خودتان نباشید. در هر صورت مطلب از شما قوت و جان و ریشه میخواهد. آن
چیزی که زود و به طور وفور به دست میآید در عالم هنر تردیدناک است. آن را با قدرت
قلم و توانایی بر تندکاری متشبه نکنید. هر تندکاری، وقتی کندکار بوده است. شما هم
صبر داشته باشید. حوصله به خرج بدهید. بیشتر از این وقت خودتان را به کارتان
بفروشید. وقت، تریاق است. زشتیها و زیباییها و هر جلوهای با آن برومند و شناسا
میگردد. جوجه کبوتر وقت میگذارد تا روزی پروازی طولانی در پیش بگیرد، ذوق و هوش
شما هم همین حال را دارند. تکوین شدهاند و با وصف این باید برد دوباره و بارها
تکوین شدن را به آنها داد. آن توفیقی که برای شما روزی ممکن است باشد، چون از من
میپرسید، از این راه است و بس...
No comments:
Post a Comment