Wednesday, January 16, 2013

حرفهای همسایه / 87



عزیزم

می‌پرسید شعر چه چیز است؟ این سوال برای هر شاعر جوانی در بدو امر پیدا می‌شود که شعر چیست. البته دانستن این مطلب با کاری که می‌کند ارتباط لازم ندارد. در این خصوص از قدیم‌الایام تا کنون خیلی نوشته‌اند. می‌توانید به منابع اصلی مراجعه کنید. آنهایی که به طور استاتیک فکر کرده‌اند و آنهایی که به طور دیالکتیک. به همپای ترقی علوم و فنون، مخصوصن از قرن هجدهم به بعد این مبحث روش‌های تحقیقی متفاوت پیدا کرد. ولی برای اینکه سرگردان نشوید و از کار بازنمانید به شما جواب مختصر می‌دهم:
به نظر دوست صمیمی شما شعر یک قدرت است. یک قدرت حسی و ادراکی که توسط آن معانی و صور گوناگون در بروز خود قوت پیدا می‌کنند. من هم مثل کسانی که علم و اخلاق و فلسفه را از صنعت جدا می‌کنند عقیده‌مندم، جز اینکه شعر را می‌خواهم تفکیک کرده باشم. احساسات ما روزمره عوض می‌شوند، اما تاثرات ما ثابت‌ترند و به اندازه‌ی توانایی جسم ما عوض می‌شوند.
می‌خواهم برای شما از یک شعر اساسی که زیاد قدمت دارد حرف زده باشم، از شعری که قبل از ظهور و تکمیل خود در انسان بود. هنگامی که انسان زندگانی اینقدر جمعی نداشت و درمقابل سود و زیان طبیعت بود، هنگامی که یک کلمه شعر نگفته بود.
شعر که قدرت حسی و ادارکی ماست ارتباط دست به نقد با احساسات روزمره‌ی زندگانی ما دارد و همین مساله باعث بر آن همه اشتباهات بزرگ شده است. من می‌خواهم شما دچار این اشتباه نشوید. هستند کسانی که خیال می‌کنند شعر عبارت از واحدهای احساسات ماست، البته واحدهای تاثرات ما هست و نه چیزی بیشتر. باز به نظر دوست شما کسی که شاعر است و حس و ادراک دقیق شعری دارد، اول دفعه با خود و زندگی مردم است که رودررو می‌شود. این است که حماسه و غزل و درام هر سه تصویری ازین ارتباط عاطفی هستند. خیلی ظاهر است که شعر قدیم برای غنا و تهییج احساسات بود. همین دلیل روشنی برای آن چیزی است که گفتم، اما بعدها شعر با مسایل اجتماعی و اخلاقی و فلسفی و بعدها با مسایل علمی ارتباط پیدا کرد. تصور کنید، همانطور که گفتم، مردم خیال کردند شعر باید حتمن جواب به این مسایل بدهد یا حتمن جواب به احساسات ما بدهد. در صورتی که صنعت است...
شعر باید با خودش ساخته و پرداخته شود جز اینکه ابزاری است و باید استخدام شود برای آنچه می‌خواهید و می‌طلبیم. شعر امروز جواب به طلبات ماست و طبیعتن باید اینطور باشد. شما هرقدر استاد ماهری باشید چه می‌کنید و این استادی در کجا باید به کار بخورد؟ آیا برای خود شما یا برای کسانی دیگر؟ این است که شعر با مسایل اجتماعی و زندگی ارتباط دارد. حتمن هر شاعری که حس می‌کند و غیرتی دارد، تمایلی به زندگی مردم نشان می‌دهد.
دوست عزیز
شعر از زندگانی ناشی شده و میوه‌ی زندگی است ولی حتمن ثمره احساسات ما نیست ولو اینکه با احساسات ما مربوط باشد و احساسات یا تاثرات ما را دست‌چین می‌کند.


تیرماه 1324

No comments: