عزیز من!
در خصوص مالارمه چیزی بیش از این از من نپرسید: آنچه عمیق
است، دقیق است. آنچه دقیق است، دقت لازم دارد.
اما در "داستان یحیا" گمان نمیبرم به این اشکال
برخورد کنید. بعضی اوقات مالارمه یک پا به نعل و یک پا به میخ میزند و همین
استادی او را میرساند. آسان میکند، بعد با خود میبرد، مثل اینکه به شما میخواهد
آنتراکت بدهد.
به همسایه از قول من بگویید شعری که هم به کار عوام بخورد و
هم به کار خواص، این متاع امروز قدری کم است. آنچه دقیق میشود، از عوام دور میشود.
از آن متاع اگر میخواهید به اشعار رئالیستهای هر ملتی رجوع کنید. هومر، در یونان
و فردوسی در زبان ما.
بیش از این با او حرفی نزنید. جداگانه نمیتوانید شعری تهیه
کنید. چون خودشان نمیدانند چه کار میکنند، زندگان را میخواهند به درجه مرگ تنزل
بدهند. اما لازم اگر شد باز بگویید چه اصراری است که مردم بی فهم و کندذهن ما میخواهند
شریک برای فهم خود داشته باشند و چه اصراری است که شعر اینطور دوپهلو باشد. برای
عوام اولین پایهی دانش، فروتنی در برابر دانش است. اولین دانش، اعتراف به نادانی
است.
به قضاوت خودتان مغرور نباشید، چون نمیدانید چطور به وجود
آمده و در آن زحمت نکشیدهاید. باید بدانید که پیش از شما قضاوتهایی بود و بعد از
شما هم قضاوتهایی خواهد بود. در این صورت به دست بیاورید چقدر باید دقیق باشید و
با مراقبت فکر کنید.
No comments:
Post a Comment