همسایهی عزیز!
راجع به عمر خیام فکر میکنید؟ چرا فکر نمیکنید نظیر این
فکر را در آن زمان، خیلیها داشتهاند؟ آیا رسالهی "حکمت مخلوقات الله"
غزالی، این رباعی را که کوزهگر بدون حکمتی میسازد و میشکند، نباید به وجود
بیاورد؛ این فکر حتمن از شخص خود خیام است؟ فکر خیام یک عکسالعمل تعصب مذهبی به
نفع بورژوازی چیز دیگر نیست. بی قید بودن به خوشی دیگران. در غم و نیستی و [یک
کلمه خوانده نشده] نگذرانیدن، نتیجهی چندان بیطرفانهتر از اخلاق تصوفی ندارد. از
طرفی عقبنشینی و از طرفی مرفهالحال که مردمان ستمکار گوش نمیدهند. هرچند در
باطن آن حقیقتی است، اما به سلامتی اخلاقی صوفیانه نمیرسد.
معالوصف چرا شما فکر نمیکنید نظیر خیامها، بسیار این
رباعیها را سرودهاند. زیرا هیچ شخصی اینقدر متمایز و مجرد یافت نمیشود و باید
این شخصیت بزرگ در پیرامون شخصیتهای دیگر کم و بیش کوچک و بزرگ و شبیه به خودش
باشد. اگر روزی از روی [یک کلمه خوانده نشده] حرف و زبان اصلی یک گویندهی اساسی
که خیام باشد، کاوش شود، حتمن معلوم میشود.
روزی برای شما خواهم نوشت که چطور خیر در ماوقع است و چقدر
این فکر اجتماعی است و باید رنج و لذت با بیم از مرگ باشد. مگر انسان چه باید
باشد، اگر اینقدر بینوا نباشد. مگر کدام کمال و قدرت است که نقص و عجزی نباشد،
زیرا کمال یک نوع توانایی است و توانایی داشتن برای اینکه عاجز کمتر باشیم و
حقیقتن عاجزیم. اما از نظر خیر و مصلحت باید فکر را چندان به راه دور نبرد.
فعلن به همین اکتفا میکنم.
24 مهرماه 1324
No comments:
Post a Comment