Friday, August 9, 2013

حرفهای همسایه / 113

رفیق عزیز من !

تمسخر می‌کنید می‌نویسید آن شخص از آن شاعر بزرگ ترجمه کرده و در مقدمه‌ی خود نوشته است: "اکنون سخن آن شاعر بزرگ را باید شنید" و سپس خود می‌نویسد: (در پیشگاه آن شاعر بزرگ که ترجمه‌ی اشعار او را می‌کند) "فقط یک حالت شایسته است و آن فروتنی است".
من می‌دانستم شما باید تمسخر کنید. کسی که لیاقت شاگردی مرا دارد، باید اینطور باشد. اگر در شما این مناعت نبود یا از روی حماقت به هجو می‌پرداختید، هیچ چیز نمی‌شدید. حتمن نبوغی در شما هست که کوچک نمی‌شوید، ولی شیفته می‌شوید. من این را به زبان خودم، شیفتگی واقعی اسم می‌گذارم.
شیفتگی‌های دیگر دروغی است و روز به روز کاسته شده یا جا به چیزهای دیگر می‌دهد. شیفتگی‌های دیگر نتیجه‌ی آن حرفهاست که از دهان مردم گرفته‌اند. پس اگر مردم از شاعری تحسین زیاد کرده‌اند، آنها هم تحسین زیاد کرده و شیفته‌اند. ولی برای تشخیص این شیفتگی دلیل دارم. یک قطعه شعر خوب را که تازه در دنیا به وجود می‌آید و هنوز به مقام تحسین و شهرت خود نرسیده است، پیش روی آنها بگذارید و به دندانهای صورت مرده‌ی آنها نگاه کنید که چطور پیدا می‌شود، وقتی تمسخر می‌کنند یا به لبهای چروکیده‌ی آنها، وقتی که پوسخند می‌زنند.
از موضوع خارج شدم. شیفتگی شما غیر ارادی است و چون این هست که کوچک نمی‌شوید و چون کوچک نمی‌شوید، چیزهای دیگر هست. روز روشن جرات شما را می‌افزاید و اسباب حیرت شیفتگان مورخ و غیره وارد می‌شود که: چه جرئتی دارد که فلان کار را در شعر خود می‌کند، یا فلان چیز را می‌نویسد و می‌گوید عقیده‌ی صحیح این است.
رفیق عزیز من! اما به حال آنها هم رقت لازم است و روزی به آن هم می‌رسید و پس از آن نسبت به آن هم بی‌طرف می‌شوید...



تهران، تیرماه 1323

No comments: