رفیق عزیز من!
شعرهایی را که با نامهی سفارشی فرستاده بودید، خواندم. اگر
من بخواهم به همهی یافتههای داخل و خارج جواب بدهم، اندازهی عمر من کافی نیست.
حال آنکه برای جواب دادن به یک نامه هم خیالی و مجالی لازم است. این جواب عجیب و
غریب را که شاید اتفاقن صادر شده است، نگاه بدارید.
من شعرهای شما را خواندم. البته در شما استعدادی هست که به
این کار میپردازید، ولی استعداد به تنهایی، شرط کمال نیست. هرچیز در کمال خود هم
ناقص است. باید زیاد تمرین کنید. عجله نداشته باشید. در سبک کار، بیشتر جستجو
کنید.
شعری که امروز خواستهی ماست، همسایگی نزدیکی با نثر دارد.
هرقدر در نثرنویسی بهتر بر خود، وصف و تجسم و افادهی مرام ماهرتر شدید، در نظم
امروزی هم ماهرتر خواهید بود. "چی بگم" یک کلمهی عامیانه
است و در این نوع شعر، که سبک نگارش آن عامیانه نیست، خوشآیند واقع نمیشود. به
کار نوعی شعر به سبک عامیانه میخورد.
هر نوع شعر، کلمات خاصی را دارد. در
بیان آنچه که به زبان میآید، انتخاب کنید. قطعه شعر اگر کوتاهتر باشد، بهتر است
تا اینکه مطلبی باشد که با وجود زیبایی آنها، بتوان آنها را حذف کرد.
وقتی که شعر، حادثهای را شرح نمیدهد
و سرگذشتی نیست، هرقدر خلاصهتر باشد، مطلوبتر است. آن مقدار که میتوانستم
بنویسم، همین است. برای دیگران حتا این مقدار را هم دریغ داشتهام؛ زیرا نه حال
است نه مجال.
تهران، 1333
No comments:
Post a Comment