همسایه!
بار گرانی را که به سرمنزل میرسانید
میخواهید با بارهای دیگران بسنجید؟
آیا بهتر این نبود کارهای پیشتر
خودتان را با کارهایی که اکنون انجام میدهید، نسبت به هم سنجیده باشید. ازین سنجش
برای شما حقیقتی مشهود میافتاد که راه طی نشده را چه بسا که در برابر چشم شما میگذاشت
و شخصیت شما در آن برومند میشد.
ولی شما نخواستید. من به شما توصیه میکنم
که بخواهید. در اینجا این نکته برای من از راههای بیتناسبی حس میشود. من مرتبن
روزها به جنگل رفته و سواری میکنم. هنگامی که روی این تخته سنگ در فراز غرش آب
رودخانه نشستهام به یاد روزهای جوانی خود میافتم که در روی همین تخته سنگها
شعرهای خود را مینوشتم و زمینهی سنجش یک چیز برای من با شرمساری من روشن میشود.
شرمسار میشوم وقتی میسنجم که میتوانستم سوار یکهتاز و تیرانداز ماهری باشم؛
زیرا هیچیک ازین دو به کاری که من برای آن ساخته شدهام، نمیخورد.
گلها در کنار من حقیقتن چه خوب بارآور
شدهاند، خیلی باربط تر از من. دقیقهای نیست که من در اینجا فکر نکنم آیا لازم
است کاری را که انجام میدهدم، انجام داده باشم؟
اما وقتی که کار آدم نسبت به حق
دیگران برآورد میشود، همیشه این پرسش برای هنرمند واقعی پیش میآید: آیا برای شخص
خودش کار میکند یا برای دیگران هم؟
بار گرانی که به منزل میرسد با این
دید تازه در میان نشسته متصل بازدید میشود. مایحتاج ما با هم تعادلی ندارند جز
اینکه بواسطه یا بلاواسطه میتوانند برای ما فایدهای داشته باشند یا نه.
آثار هنری ما – بارهای گرانی که ما به
سرمنزل میبریم – همین حال را دارند.
آثار هنری ما باید از دو نقطهنظر
برآورده شوند:
اول اینکه از حیث هنر، شیوهای مفیدتر
و رساتر و قانعکنندهتر، پیش پا بگذارند. یعنی هنر را نسبت به آن کشش و تشنگی که
دارد، سیراب کرده و به هدف کاملتر برسانند.
دیگر اینکه از حیث معنی ما را به جهان
تازه و حرفهایی که واقعیت دارد، آشنایی بدهد.
هنرمندی که همهکس را – و در میان همهکس،
آنهایی را که رنج میبرند – فراموش کند؛ من باور میکنم که بیش از هر چیر خود را
لگدمال کرده است. زیرا این خودی که نسبت به او مفهوم پیدا میکند، مفهوم مستقلی
نیست و دیگراناند که آن را آفریدهاند.
نهایت آنچه که میفهمم و میتوانم
بفهمم از این چشمه آب میخورد. عادت کنید که یک دنده نروید، پس از آن حس نهانی که
شاید قادر به پیدا کردن دلیل خارجی آن نباشید، راه را به شما نشان میدهد.
زیاده برومندی شما را طالبم.
یوش 1332
No comments:
Post a Comment